راستی را، کسی می داند که در فصل بهار از کجا گرد بیدار، این همه تنش و کار و
به راستی که کسی نمی داند که در فصل بهار این همه نقش و نگار از کجا به وجود آمده است؟
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
راستی را |
به راستی |
پدیدار |
آشکار، پیدا، عیان |
نقش و نگار |
تصاویر رنگارنگ و متنوع |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
قافیه ß بهار و نگار
مراعات نظیر ß فصل بهار، نقش و نگار
واج آرایی ß حروف «ر» و «د»
عقل ها، حیران شود کز خاکِ تاریکِ نَژَند چون برآید این همه کلاسی نغز کامکار؟
تمام عقل ها سرگشته و متعجب می شود که چگونه از این خاک تاریک و سرد، این همه گل های زیبا و خوش رنگ به جود آمده است؟
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
برآید |
رشد می کند، می روید |
نغز |
خوب، نیکو |
چون |
چگونه |
||
حیران |
متحير، متعجب، سرگشته |
||
نژند |
تیره، غمگین، اندوهگین، سرد و نمناک |
||
کامکار |
خوشبخت، کامروا، دلپسند |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
قافیه ß کامگار
آرایه تشخیص ß عقل را حیرانی نسبت داده است
خاک تاریک ß ترکیب وصفی
چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید؟ چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار ؟
چرا نمی پرسی که این همه صورت و نگاره از کجا به وجود آمده اند؟ و چرا جست و جو نمی کنی که این همه تصاویر از کجا آمده اند؟
واژه |
معنی واژه |
تماثيل |
جمع مکسر تمثال به معنی شکل ها، تصاویر و مجسمه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
قافیه ß آشکار
کاین ß مخفف که این
تکرار کلمات ß کاین و چون و از
تماثیل و تصاویر ß مترادف
برق از شوقِ که می خندد بدین سان قاه قاه ؟ ابر از حجر که می گرید بدین سان زار زار؟
رعد و برق از اشتیاق چه کسی است که این گونه با صدای بلند می خندد؟ ابر از دوری چه کسی است که اینگونه زار زار گریه می کند؟
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
شوق |
شادی |
هجر |
دوری |
بدین سان |
این گونه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
قافیه ß زار زار
تضاد ß آرایه تضاد بین «شوق و هجر»، «می خندد و می گرید» و «قاه قاه و زار زار»
كلمات قاه قاه و زار زار نام آوا هستند ß نام آوا در زبان شناسی به واژه هایی گفته می شود که از صداهای موجود در طبیعت تقلید شده اند؛ مانند چهچهه، (آسمان) غرمبه شیهه، ترقه، شرشر و امثال آن
مراعات نظیر ß بین «ابر و برق»، «خنده و گریه»
تشخیص ß برق قاه قاه می خندد، ابر زار زار می گرید
کیست آن صورتگرِ ماهر که بی تقلیدِ غیر این همه صورت بَرَد بر صفحه هستی به کار؟
آن نقاش ماهر و زبردست چه کسی است که بدون تقلید از دیگران این همه نقش و نگار در جهان به کار برده است.
مفهوم:
خداوند بزرگترین نقّاش طبیعت است.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
صورتگر |
نقاش |
تقلید غیر |
بدون تقلید از دیگران |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
قافیه ß کار
صفحه هستی ß ترکیب اضافی (اضافه ی تشبیهی)؛ عالم هستی به صفحه ی نقاشی تشبیه شده است
مراعات نظیر ß صورتگر، صورت و صفحه
واج آرایی ß حرف «س»، «ص» و «ر»